با استفاده از يا می توانيد بين بخش های مختلف وبسايت جابه جا شويد
وارد شويدبسم الله
در فراق ماه رحمت
یاد باران میکشد یک خاک باران خورده را
رحم کن....جانی بده این آسمان مرده را
سفره را از زیر دستان نگاه ما مکش
تازه عادت داده بودی این دل افسرده را
در ته گلخانه ات با خارهایم مانده ام
باغبانی کن دمی این بوته پژمرده را
عطر دستان تو مرهم بوده از روز ازل
کی مداوا میکنی این خاطر آزرده را؟
بی قراری سهم ما شد از نگاه آخرت
زود برگردان به دلها آن قرار برده را
آمدی...رفتی ولی گلهای گلدان شاهدند
بوی باران میکشد یک خاک باران خورده را
ح.م
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا
نظرات (۱)
بوی باران میکشد یک خاک باران خورده را
احسنت
شعر لطیف و زیبایی بود
با خواندن غزل شما بیتی به ذهنم رسید که نه هم وزن بلکه شاید هم حس غزل شما باشه:
لحظهی مرگ است و اشهد انتظارت میکشد
تا یقین حاصل کند آن روی قرآن دیده را