img

به وبسايت ما خوش آمديد

با استفاده از يا می توانيد بين بخش های مختلف وبسايت جابه جا شويد

وارد شويد

قلم شکسته

تا در شکست، سینه شکست و قلم شکست

ادامه
احلی من العسل

احلی من العسل

بسم الله

میزند تیغ خودش تند تر از تیغ اجل

مرحبا بر پسر بی بدل شیر جمل

 

«اشهد ان علی...» بسته به پیشانی خود؛

زیر لب زمزمه ی «حی علی خیر العمل»

 

بی زره آمده، این قامت نورانی را؛

وان یکادی که عمو خوانده فقط کرده بغل

 

اثر قدرت عباس و غرور حسن است

که به ابروی گره خورده نیفتاده خلل

 

کربلا مات تو و لحظه آقایی توست

هیچ کس مثل تو رعنا نشد از روز ازل

 

برده ای جان و دل اهل حرم را ای ماه؛

جای خون میچکد از گوشه لبهات عسل

 

ح.م

 

نکند فاش کنی راز دلت را پسرم!

نکند فاش کنی راز دلت را پسرم!

بسم الله

نکند فاش کنی راز دلت را پسرم!

هر چه دیدی تو فراموش کن اینجا؛ پسرم!

 

کمکم کن که از این کوچه به سرعت برویم

اندکی آمده حالا نفسم جا، پسرم!

 

زیر پهلوی مرا با تنت آرام بگیر

کن تو با سینه بشکسته مدارا، پسرم!

 

دست من را تو بگیری به خدا باکم نیست

کوچه گر پر شود از هجمه اعدا، پسرم!

 

پا شدی روی سر ِ پنجه؛ ولی... طوری نیست؛

می شود قدّ تو اندازهء بابا، پسرم!

 

ای فدای تو و رگ های ورم کرده تو

می شود عقدهء در سینهء تو وا، پسرم!

 

بین ما و تن دیوار و خدا خواهد ماند

می شود باعث این فاجعه، رسوا، پسرم!

 

قامت مادرت اینگونه خمیده ست ولی؛

نگذاری بشود قدّ پدر تا، پسرم!

 

می شوی پیر از این غصه ولی مادر جان!

نکند فاش کنی راز دلت را پسرم!

 

ح.م

شعر تازه است و ویرایش نشده

التماس دعا

یا علی مددی

بقیع

بقیع

بسم الله

دست حق باب جنان را ز بقیع بگشوده
کل خلقت شده محصورِ در این محدوده

آسمان بخشش محض است ولی خاک بقیع؛
ظرف بارانی او را به سرش افزوده

چارمین حجت بخشیدن آدم اینجاست
که خیالم شده از هر دو جهان آسوده

در و دیوار و حرم هم که ندارد اینجا؛
چشم خود را مدران سوی زمین بیهوده!

غربت اما نفس شعر مرا میگیرد؛
یاد آن لحظه که در کوچه ماتم بوده...

چون عزادار زمین خوردن مادر بوده 
حرم و پرچم و گنبد شده خاک آلوده


ح.م

یاکریم!

یاکریم!

 

بسم الله

 

می تپد قلبی درون سینه ی  یک یاکریم؛

هر تپش مستانه می گوید: «حبیبی!... یا کریم!»

 

قبل از او اما به روی خاک قبری دانه هست

مانده ام عاشق تر است قلب کبوتر یا کریم؟

 

ح.م

 

 

یک کبوتر مگر چه میخواهد؟

بسم الله

 

یک کبوتر مگر چه میخواهد؟
جز کمی جا ز پهنه گنبد

بال و پرهای خاکی اش حاکی ست
آمده ست از مدینه تا مشهد

هر کجا میپرد غمی انگار
میکند راه قلب او را سد

شب رسیده ست و در حرم اما
نور گنبد همیشه میتابد

یادش آمد تمام دردش را
هی کشید آه دائم و ممتد

سر به دیوار این حرم کوبد
یاد خاک بقیع که می افتد

عمر من میدهد بگو آقا
تا حرم سازی بقیع ش قد؟

نکنی جان فاطمه(س) اینبار
خواهش این کبوترت را رد

او برای مدینه میخواهد
یک حرم، صحن و پرچم و گنبد


ح.م


داغ کوچه...

بسم الله


هنوز رد شراره های داغ عظمای حسین(ع) بر دلهامان هست که فکر داغ حسن(ع) آتش دوباره ای می زند بر این دل. داغی که جگر را میسوزاند و عجبا که از این جگر سوخته بوی در سوخته به مشام می رسد.
داغ مجتبی(ع) همان داغی ست که علی مرتضی(ع) را زمین زد...داغ فاطمه زهرا(س)

از لسان غریب مدینه...


تمام غصه ی قلبم جفای این کوچه ست

که غصب حق غریبان بنای این کوچه ست

 

تمام عمر حسن در همین مصیبت رفت

شروع غربت ما ابتدای این کوچه ست

 

که دانه دانه ی موی سپیدم از آن روز؛

مرور هر شب آن  ماجرای این کوچه ست

 

میان کوچه ی تاریک ِ پرمصیبت...آه؛
همیشه واهمه ام ، انحنای این کوچه ست

 

فقط برای شما اهل دل همین غم بس؛
که درب خانه ی ما انتهای این کوچه ست

 

کسی نبوده به جز من و مادرم زهرا(س)

گواه صدق کلامم خدای این کوچه است

 

نبی که نیست ببیند که بعد رفتن او؛

فدک بهانه هر ناسزای این کوچه است

 

خراش صورت دیوار ، رد تازه خون؛

روایت دگری از بلای این کوچه ست

 

ز ضرب سیلی ِآنی، فروغ چشمش رفت

ندید مادر ما اوکجای این کوچه است

 

نشد برای تن خسته اش سپر باشم

میان خاطره ام ردّ پای این کوچه ست

 

اگر چه زهر جفا بر جگر اثر کرده ست

یقین که قاتلم آن بی حیای این کوچه ست

 

اگر چه داغ حسین(ع) اعظم مصیبت هاست

جهان شیعه دلش مبتلای این کوچه ست


ح.م




نقطه عطف

بسم الله

 برای مولود ماه خدا.....
تقدیم به کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی(ع)

نقطه ی عطف...

آمدم تا که بگویم "چقدر رویایی!"
"قل هو الله احد" خواندم از این زیبایی

کفر محض است وگرنه تو خداوند منی!
و قسم بر خود یکتایی حق، یکتایی

در شب موی تو قلبم به نماز استاده ست
در کف ش نیست کسی زلف به این یلدایی

در قنوتم به نگاه تو توسل کردم
چقدر صاف و زلالی، چقدر پیدایی


با وجود تو دل فاطمه هم آرام است
اولین حاصل مادر شدن زهرایی

نام زیبای حسن نقش نگین نبوی ست
چون که آقای بهشت و پسر مولایی

آمدی در وسط ماه خدا، این یعنی؛
نقطه ی عطف خدایی شدن دلهایی
ح.م


آخرين نظرات

سلام علیکم اجرکم عندالله. خیلی عالی بود

با تشکر و سپاس بسیار عالی و جانسوز ...

سلام علیکم. ایام تسلیت... عللی ...

سلام، این شعر  هر روز سروده ...

سلام علیکم به به کم الله   فوق ...

راه شعرا دور ز راه عرفا نیست... موفق باشید.

سلام و ادب.......خدا قوت..اجرتون ...

سلام. زیبا، دلنشین، فوق العاده! ...

{باعرض سلام وادب واحترام} ...

گالری عکس

درباره سايت

قلم شکسته

إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

اطلاعات تماس، پيوندها و ...

اطلاعات تماس

  • ايميل
  • تلفن
    --
  • مدير سايت
  • امروز:
    شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۲:۵۳ ب.ظ

قدرت گرفته از بلاگ بيان