با استفاده از يا می توانيد بين بخش های مختلف وبسايت جابه جا شويد
وارد شويدبسم الله
آمدم با غزلی ساده ولی تکراری
لطف داری تو اگر دل به دلم بسپاری
شعر باید که پر از عطر نگاه تو شود
شاعر خوش نفس، اینگونه فراوان داری
باورم نیست ولی جان دلم!، حالا که؛
همنشین ات شده ام در غزلی،...اجباری!؛
کاش مرهم بشوی بر دل تنها شده ام؛
قدر یک "ها" تو بر این آینه زنگاری
سالها گرد همین خال لبت چرخیدم
تا رهایم کنی از زندگی پرگاری!
کاش می شد که لب پنجره ای رو به حرم؛
دانه ای نذر کبوتر شدنم بگذاری
من زمین خورده ام از چشم همه افتادم
می شود بال و پرم را به گرو برداری؟!
آمدم تا که بگویم چقدر... خشکیدم!
آسمانا! تو بر این خاک دلم می باری؟!
.
.
.
من همه درد خودم را به تو گفتم جانا!
اینکه درمان بکنی یا نکنی؛...مختاری!
ح.م
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا
نظرات (۷)
سلام علیکم
به به کم الله
فوق العاده بود.حرف دل همه عاشقای حضرت رضاع همینه
سلام
از اینکه به شاعرک سرزدید ممنونم
شعرهای شما به مراتب زیبا تره
موفق باشید
یا علی
بسیار زیبا و شاعرانه بود و
امید وارم که مورد عنایت خود حضرت هم قرار گرفته باشه.
در ضمن حقیر رو هم از دعای خیرتون بی بهره نکنید .
و خوشحال میشم اگه به سنگر مجازی حقیر هم سری بزنید تا از محضرتون کمال استفاده رو برده باشم.
با تشکر _ خادم الرقـــــــیه (س)
طبعم نمی کشد چه بگویم برای تو
لکنت گرفته است زبان قصیده ام
ماندم چگونه شعر بریزم به پای تو
جا مانده از شتاب تو این پای ناتوان
دستم نمی رسد به غبار عبای تو
این بار کرم کن و مضمون نو بده
تا یک غزل شوم، بپرم در هوای تو
از آن سوی ضریح به سویم اشاره کن
شب های تار شعر مرا پر ستاره کن
امشب دوباره شور تغزل گرفته ام
حس شروع نغمه بلبل گرفته ام
مثل نسیم روی چمن ها دویده ام
هر جا رسیده ام خبر از گل گرفته ام
بر دامن همیشه بهاری و سبز تو
با نور اشک دست توسل گرفته ام
از آسمان برای همه ناز می کنم
تا گنبد طلای تو پرواز می کنم
نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند
این زائران خسته ، به عشق ولادتت
با عرض تهنیت به حضورت رسیده اند
زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا چه قدر ریسه برایت کشیده اند
بوی غذای حضرتی و این همه گدا
مهمان نوازهای حرم سفره چیده اند
ای کاش در ضیافت تو دعوتم کند
امشب خدا نگاه تو را قسمتم کند
من با تو از حصار غم آزاد می شوم
با خواندن سرود تو دل شاد می شوم
یک بار از خرابه ی دل بگذر و ببین
از برکت قدوم تو آباد می شوم
تا آن زمان که بیشه پر از رد پای توست
آهوی دل سپرده ی صیاد می شوم
از سنگ هم گذشتم و آهن شدم ولی
دارم ز جنس پنجره فولاد می شوم
عمریست زیر سایه ی دستت نشسته ام
جز تو رضا به هیچ کسی دل نبسته ام
هرگز ز عشق خویش جدایم نمی کنی
محتاج بنده های خدایم نمی کنی
گفتی سه بار دیدن زوار می رسی
یا ایها الرئوف رهایم نمی کنی
دل تنگ روضه های حسین و محرمم
راهی خاک کرب و بلایم نمی کنی؟
این حرف آخریست که من با تو می زنم
مهمان سفرۀ شهدایم نمی کنی؟
خورشید من بتاب و دلم را سفید کن
وقت زیارت است مرا هم شهید کن
یا زهرا
غزلیاتم که بیشتر از پنج یا شش بیت میشه، حوصله رو سر میبره اما هر بیت از غزلتون برام تازگی و جذابیت داشت
همه ابیات خوب بودند اما در این بیت رندی خاصی بود که برام جالب بود:
شعر باید که پر از عطر نگاه تو شود
شاعر خوش نفس، اینگونه فراوان داری
ان شاء الله همیشه خوشنفس باشید
-------------------
از این که وبلاگ بنده رو در فهرست شعرا قرار دادید، بسیار ممنونم
اگر لطف کنید و نام پیوند رو هم به مَساننامه تغییر بدید، خوشحالتر خواهم شد
در یک کلام: بسیار عالی بود!
واقعا بر دل نشست این غزل از دل برآمده تان...
اجرتان با آقا.
إنشاءالله حاجاتتان روا باد،
برای منیبــــــــ هم دعا کنید.
یا حق.